قماربازى به چهار دلیل حرام است:
1- عقل: از نظر عقلى, هر عملى که باعث تهییج و تحریک اعصاب گردد, کینه و دشمنى به وجود آورد و پیامدهاى اقتصادى, اجتماعى و اخلاقى زیانبارى به دنبال داشته باشد, جایز نیست.
2- اجماع: علماى شیعه و سنى بالاتفاق بر حرمت قمار اجماع دارند و احدى از آنان به جواز فتوا نداده است. از نظر ایشان حتى آموزش قمار, ساختن وسایل قمار و خرید و فروش آن نیز حرام است. حرمت قمار یکى از ضروریات دین به شمار مى رود و منکر آن از اسلام و جماعت مسلمین بیرون است.
3- سنت: به فرموده علامه طباطبائى(ره), روایات شیعه و سنى درباره حرمت قمار به قدرى زیاد است که از حد شمارش بیرون است.
4- کتاب: قرآن مجید صریحاً بر حرمت قمار تأکید کرده است, که ما در این جا به دو آیه بسنده مى کنیم:
الف) یسئلونک عن الخمر والمیسر قل فیهما اثم کبیر ومنافع للناس واثمهما اکبر من نفعهما;4 از شراب و قمار از تو مى پرسند, بگو: در آن دو, گناهى بزرگ و منافعى براى مردم وجود دارد و گناهشان از سودشان بیشتر است.)
از عبارت (اثم کبیر) برمى آید که شراب و قمار گناهى بزرگ است.
ب) (یا ایها الذین آمنوا انّما الخمر والمیسر والانصاب والازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون;5 اى کسانى که ایمان آورده اید, تحقیقاً شراب و قمار و بت ها و تیرهاى قرعه, از اعمال پلید شیطانى است; پس دورى کنید, شاید رستگار شوید). این آیه سعادت مادى و معنوى بشر را در گرو پرهیز از قمار وشراب دانسته است. آن گاه در آیه بعد به گوشه اى از حکمت حرمت آن دو عمل پرداخته و مى فرماید: (بدون تردید شیطان مى خواهد از طریق شراب و قمار, در میان شما دشمنى و تفرقه ایجاد کند و شما را از یاد خدا و اقامه نماز باز دارد.)
اقسام و احکام قمار
براى اینکه موارد حرمت و حلال قمار روشن گردد, باید اقسام و شاخه هاى آن را شناخت. قمار از چهار صورت خارج نیست:
1. بازى با وسایل مخصوص قمار همراه با شرط بندى و برد و باخت;
2. بازى با وسایل مخصوص قمار, ولى بدون شرط بندى و برد و باخت;
3. بازى با وسایلى غیر از ابزارهاى مخصوص قمار, ولى همراه با شرط بندى و برد و باخت;
4. بازى بدون وسایل قمار و بدون شرط بندى و برد و باخت.
صورت اول از نظر تمام عالمان اسلامى (شیعه و سنّى) حرام است و از گناهان بزرگ محسوب مى گردد.
صورت دوم از نظر همه علماى شیعه و برخى از عالمان سنى, حرام مى باشد.
صورت سوم از نظر تمام علماى شیعه و بیشتر علماى اهل سنت, حرام است.
صورت چهارم به اجماع عالمان تشیع و تسنن, جایز است.
راه هاى پیشگیرى
1. اعلام ممنوعیت دینى: اسلام همان گونه که خوردن یک قطره شراب را حرام کرده است تا دستاویزى به دست میگساران نیفتد که شراب را قطره قطره بیاشامند, قماربازى را هم در صورتى که برد و باخت در آن شرط شده باشد, به طور کلى حرام دانسته و حتى نشستن در مجلس شراب و قمار را نیز جایز نمى شمارد. همچنین پولى که از این راه به دست آمده باشد, تصرف در مال غیر محسوب شده و حرام مى باشد و هرگونه معامله و دادوستد با این پول, باطل است. ضمن اینکه هر نوع تصرف در کالایى که از پول قمار خریدارى شده, جایز نمى باشد; چنانچه تصرف در ثمن و بهاى آن نیز نارواست.
2. ارتقاى سطح فرهنگى جامعه و گسترش مبانى اخلاقى و عقیدتى, در پیشگیرى از قمار مؤثر است.
3. مبارزه جدى و همه جانبه با عوامل گسترش قمار و تعطیل کردن کلوپ ها و دیگر مراکزى که به نوعى در این زمینه فعالیت مى کنند.
4. مبارزه اصولى و کارشناسانه با بیکارى, هرزگى و عیاشى که از عوامل توسعه انحرافات اخلاقى محسوب مى شوند. ایجاد فرصت هاى شغلى, سرگرمى هاى مفید, جلسات علمى, گسترش فرهنگ کتاب خوانى در جامعه, تشویق به انجام کارهاى دستى و ورزش هاى دسته جمعى, از جمله عوامل پیشگیرى از قمار است.
5. بیان زیان هاى اقتصادى, اجتماعى, اخلاقى, دینى و عذاب اخروى به مبتلایان قمار, در کاهش این پدیده نامیمون مؤثر است.
6. مراقبت اولیا و مربیان از شرکت فرزندان در مجالس مشکوک با استفاده از اهرم تشویق و تحذیر, مشروط بر اینکه خودشان نیز هرگز گرد قمار نگردند.
7. همسران نسبت به اعضاى خانواده مسئولیت دارند: (کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته). بنابراین مى توانند از هوسرانى و قماربازى شریک زندگى خود جلوگیرى به عمل آورند.
معارف اسلامی ، شماره 57، محمد باقر شریعت سبزواری ، ص136
آداب و مسئولیت ها
1. احترام به شخصیت اعضا
پایدارى و ثبات خانواده و ارزش مند ماندن آن, به شخصیت و مقام والاى یکایک اعضاى آن بستگى دارد. هرچه بر حرمت و شخصیت افراد خانواده افزوده گردد, اعتبار خانوادگى و شخصیت اجتماعى آنان افزایش مى یابد. کوچک ترین اختلال در شخصیت اجزاى خانواده, آن را در رسیدن به هدف هاى خود با مشکل روبرو مى کند و مسائل و مشکلات روانى فراوانى را براى فرزندان به وجود مى آورد.
پدر یا مادرى که براى فرزند خود احترام قائل نیستند و کلماتى تحقیرآمیز مانند: بى ادب, بى آبرو, نفهم, بى تربیت, احمق و غیر آن, نثار فرزند خود مى کنند, هرگز نخواهند توانست در انجام وظیفه مهم خود یعنى نفوذ در فرزندان و تعلیم و تربیت آنان موفقیتى به دست آورند و شخصیت اجتماعى به آنان بدهند.
پیامبر اکرم rمى فرماید: (اکرموا اولادکم واحسنوا آدابهم; به فرزندان خود احترام کنید و آداب نیک را به آنان بیاموزید.)
بهترین تعبیر در این زمینه, در سخنان گهربار آن حضرت وجود دارد در حدیثى مى فرماید: (الولد سید سبع سنین و عبد سبع سنین و وزیر سبع سنین; فرزند در هفت سال اول, سید و آقاى پدر و مادر است [هرچه خواست به او مى دهند و نیازهایش را برآورده مى کنند] و در هفت سال دوم, بنده و فرمان بر است و در هفت سال سوم, وزیر و مشاور آنان مى باشد.)
رسول اکرم r با به کار بردن کلمه وزیر, از یک طرف به استقلال جویى, حفظ شخصیت و مقام و منزلت نوجوان اشاره کرده و او را صاحب رأى و داراى مسئولیت دانسته (و از طرف دیگر به پدر و مادر فهمانده است که با جوان امروز همانند بچه دیروز رفتار نکنید و با او آمرانه سخن نگویید و با تندى و خشونت, شخصیتش را تحقیر ننمایید. بچه, دیروز بنده و مطیع شما بوده و [امروز که جوان است] وزیر و مشاور شما است. در صورتى که پدران و مادران به خواهش طبیعى جوانان توجه کنند و دستور رسول اکرم r را عملاً به کار بندند, فرزندانشان با شخصیت و متکى به نفس بار مى آیند و در آینده انسان هایى مستقل و با اراده و افرادى مفید و با ارزش خواهند بود و جامعه از وجودشان به شایستگى بهره مند مى گردد.)
2. ایجاد فضاى مشورتى
یکى دیگر از وظایف اعضاى خانواده, توجه به اصل مشورت و هم فکرى در اداره زندگى خانوادگى است. پدر و مادر و فرزند باید در سامان بخشیدن به امور زندگى و تنظیم برنامه ها و تصمیم گیرى ها از این امر مهم استفاده کنند. تحکم و زورگویى و امر و نهى هاى یک طرفه و رفتارهاى تحقیرآمیز, صفا و صمیمیت و رفاقت و دوستى را از محیط خانه دور مى کند.در خانواده اى که پدر به همه اعضاى خانه زور مى گوید, هرکس که با نظر و میل او موافق نباشد, محکوم است و به دیگران فرصت اظهارنظر نمى دهد; رفاقت و دوستى بین اعضا ایجاد نخواهد شد. در واقع پدر در حکم سالارى است که دیگران باید بى چون و چرا از او اطاعت کنند.
هم چنین در خانواده اى که مادر مستبد و خودرأى است, خودسرانه زندگى را اداره مى کند و به نظرهاى دیگر اعضاى خانواده اهمیتى نمى دهد; محبت و صمیمیت از آن خانه رخت برمى بندد و ناراحتى و نگرانى جاى گزین آن مى شود.
امیرمؤمنان علىمى فرماید: (علیک بمجالسة اصحاب التجارب فانها تقوم علیهم باغلى الغلاء وتأخذها منهم بارخص الرخص; با افراد آزموده و صاحب تجربه هم نشین باش, چرا که آنان تجربه ها را با گران ترین بها به دست آورده اند و تو آن متاع گران قیمت را با ارزان ترین قیمت به دست مى آورى.)
پدر و مادرانى که در کمال صداقت و یک رنگى و ضمن احترام به شخصیت نوجوانانشان با آنان مشورت مى کنند و در امور خانه از فکر و نظرشان استفاده مى کنند و آمرانه با آن ها سخن نمى گویند, این عمل آن ها موجب خواهد شد که نوجوانان نیز به والدین خود احترام بگذارند و با آنان مشورت کنند, اسرار زندگى خود را با ایشان در میان بگذارند و از راهنمایى هاى آنان استفاده کنند. در چنین خانواده هایى نوجوانان احساس مى کنند عضوى از خانواده هستند و به نظرهاى آنان توجه مى شود. بنابراین از بسیارى انحرافات ناشى از کمبودهاى عاطفى و شخصیتى هم چون احساس حقارت ها, کینه جویى ها و یا خشونت و فرار و گریز از خانه در امان مى مانند.
3. تقارن بین دو نسل
در یک خانواده صاحب فرزند, دو نسل وجود دارد: پدر و مادر که از نسل گذشته هستند و فرزندان که نسل جدید را تشکیل مى دهند.
در زمان هاى گذشته که مردم با ماشین و پیش رفت هاى صنعتى و تحولات عجیب و غریب اجتماعى و فرهنگى عصر ما روبرو نبودند, وجود دو نسل در یک خانواده مشکل ساز نبود و هر دو نسل در کنار یک دیگر بدون اختلافى محسوس زندگى مى کردند, اما در این عصر (که عصر سرعت نام گرفته است, پیش رفت صنعت و تکنولوژى سبب شده است که صحنه هاى زندگى پیوسته تغییر کنند و مسائل جدیدى با خود به همراه آورند) و همین امر, تضاد و اختلاف بین دو نسل را تشدید کرده است.
حضرت علىمى فرماید: (لاتقسروا اولادکم على آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم; آداب و رسوم زمان خود را به فرزندانتان تحمیل نکنید, چرا که آنان براى زمانى غیر از زمان شما آفریده شده اند.)
4. آراستگى و نظم در خانواده
یکى از مسئولیت هاى مهم اعضاى خانواده, رعایت نظم است. هریک از افراد خانواده باید براى رعایت حال دیگر اعضا, کارهاى خود را منظم و در وقت مخصوص انجام دهد. در خانواده اى که نظم حاکم است, آرامش و صفا و صمیمیت برقرار است و همه افراد بدون نگرانى و ناراحتى و بدون این که مزاحمتى براى دیگران به وجود آورند, کارهاى خود را انجام مى دهند.
نظم, نشان دهنده پاى بندى انسان به مقررات و برنامه هاى زندگى است و در موفقیت انسان بسیار تأثیر دارد. برعکس, بى نظمى هر یک از اعضاى خانواده, موجبات نگرانى و ناراحتى دیگران را نیز فراهم مى کند. امیر مؤمنان على7به دو فرزند عزیزش امام حسن و امام حسین ( علیهما السلام) مى فرماید: (اوصیکما وجمیع ولدى واهلى ومن بلغه کتابى بتقوى الله ونظم امرکم; شما و همه فرزندانم و خاندانم و هرکس را که نامه ام به او مى رسد, به تقواى الهى و نظم در امور سفارش مى کنم.)
5. تقسیم کار
در هر خانه, کارهاى مختلفى وجود دارد; کسب درآمد, خرید نیازهاى زندگى, پخت وپز, نظافت و بسیارى از مسائل دیگر. طبیعى است که انجام این امور به دست یک نفر بسیار طاقت فرسا و شاید غیرممکن است و باید با تقسیم کار, نیازهاى مختلف خانواده را تأمین کرد. از این رو هریک از اعضاى خانواده باید متناسب با شأن و منزلت و ذوق و سلیقه و هنر و توان خود, بارى از زندگى را بر دوش گیرند.
کار در خانه مخصوصاً براى نوجوانان عزیز بسیار حایز اهمیت است, چرا که آنان مى توانند علاوه بر مشارکت فعال در اداره خانه, از مهارت هاى لازم نیز براى اداره زندگى مستقل خود به هنگام ازدواج و تشکیل خانواده بهره مند شوند.
درباره لزوم مشارکت نوجوانان در کارهاى خانه داستان زیبایى از سیره امام على7 وارد شده است, که بیان آن سودمند است.
6. صمیمیت و دوستى بین اعضا
ییکى از مهم ترین وظایف اعضاى خانواده, ایجاد فضاى دوستى و محیطى آکنده از مهر و محبت در محیط زندگى خانوادگى است.
رابطه نسبى و خویشاوندى و رابطه دینى و مذهبى بین افراد در خانواده هاى مسلمان و یا غیر مسلمان که از آیین و مذهبى مشخص پیروى مى کنند, دو عامل بسیار مهم در پیوند و اتصال اعضاى خانواده به یک دیگر به شمار مى روند. این رابطه خویشاوندى و دینى, علاوه بر عنوان پدر, مادر, فرزند و یا خواهر و برادر بودن, عنوان دوست را نیز براى هریک از افراد خانواده به ارمغان مى آورد و سبب مى شود پدر و مادر دوستِ فرزندان خود باشند و فرزندان نیز علاوه بر این که با یک دیگر دوست هستند, پدر و مادر خود را نیز دوست خود بدانند و مانند دوستانى صمیمى, هم دل و همراه و مددکار یک دیگر باشند و به کمک والدین خود, بسیارى از مشکلات خانوادگى و نگرانى ها و ناهنجارى هاى اجتماعى و ناراحتى هاى روحى و روانى خویش را برطرف کنند.
نادعلى صالحى، معارف ، ش 51
در سخنان بزرگان دین درباره احترام به مقام و مرتبه معلم وظیفه شناس توصیه هاى فراوانى آمده است که ما در این بخش به دو مورد آن اشاره مى کنیم:
1. تواضع و فروتنى:
تواضع و خاکسارى در برابر استاد, از صفات پسندیده یک دانش آموز به شمار مى رود. این خلق و خوى پسندیده علاوه بر بزرگ داشت مقام معلم, راه را براى کسب علم و معرفتِ بیشتر براى او فراهم مى سازد.
نوجوانِ متواضع چون خود را در برابر استاد بزرگ نمى بیند, به راحتى و با عشق و علاقه فراوان به درس استاد گوش فرا مى دهد و از محضر او کسب فیض مى کند و بر عزت و سربلندى خود مى افزاید. (اظهار ذلت و خاکسارى در برابر استاد, نوعى عزت و سرفرازى است. خضوع شاگرد در برابر استاد, افتخارى است براى او و تواضعش موجب رفعت و بلندپایگى او مى گردد.
افتـادگـى آمـوز اگـر طالـب فیضـى هرگز نخورد آب زمینى که بلند است
امام صادق در روایتى فرمود: (تواضعوا لمن طلبتم منه العلم; در برابر کسى که از او دانش مى آموزید, فروتن باشید.)
پیامبر گرامى اسلام r مى فرماید: (اگر کسى به شخصى مسئله اى را بیاموزد, زمام اختیار و مالکیت او را به دست مى آورد. پرسیدند: حتى آیا مى تواند همانند برده او را خرید و فروش کند؟ فرمود: نه, لکن مى تواند به او فرمان دهد و امر و نهى نماید.)
در روایت آمده است: عیسى بن مریم به یاران خود فرمود: اى یاران پاک من, نیاز و حاجتى را با شما در میان مى گذارم و مى خواهم که آن را برآورده سازید. عرض کردند: یا روح الله, حاجت و نیاز شما برآورده است. حضرت از جا برخاست و پاهاى یاران خود را شست وشو داد. آنان به عیسى عرض کردند: روا و شایسته تر آن بود که ما پاهاى شما را شست وشو مى دادیم. فرمود: سزاوارترین مردم در خدمت به مردم, خودِ عالم و دانشمند است و آن گاه فرمود: یگانه هدف من در دست زدن به این کار, این بود که با اظهار تواضع خود نسبت به شما, شما را هشدار دهم که به نوبه خود پس از من مانند من به مردم اظهار تواضع و فروتنى کنید. حضرت عیسى پس از آن فرمود: علم و حکمت با تواضع و فروتنى سامان مى یابد و آباد مى گردد, نه با تکبر و خود بزرگ بینى. زراعت در زمین نرم و هموار مى روید و نه در کوه ها و زمین هاى بلند و برافراشته.
2ـ رعایت ادب در برابر معلم:
رعایت ادب و نزاکت در برابر معلم از جمله وظایف بسیار مهم و اساسى نوجوان است. او باید در مراحل مختلف, از آغاز ورود معلم به کلاس تا پایان ساعت کارى مدرسه در طول سال و حتى سال هاى بعد, مقام او را پاس دارد و از انجام هر کارى که با شأن و منزلت معلم ناسازگار است و به نحوى او را تضعیف و یا خداى ناکرده تحقیر مى کند, خوددارى نماید.
امور مورد نظر در این زمینه فراوان است. ما در این قسمت به برخى از آن ها اشاره مى کنیم:
الف) حاضر شدن در کلاس درس پیش از حضور استاد و آماده شدن براى استقبال از او;
ب) بلند شدن هنگام ورود استاد به کلاس و یا فرستادن صلوات;
ج) مخاطب قرار دادن استاد با الفاظ مناسب; مانند: شما, فرمودید, آقا, استاد;
د) آراستن ظاهر به هنگام ایستادن در مقابل معلم و یا گوش دادن به سخنان او و پرهیز از امور ناشایست; مانند: تکیه دادن, آستین ها را بالا زدن, انگشت در بینى کردن, دست زدن به پهلو هنگام ایستادن, به این سو و آن سو نگاه کردن هنگام گفت وگو با استاد, دهان باز کردن و خمیازه کشیدن, با دکمه هاى لباس بازى کردن, به صدا درآوردن انگشتان دست, پرت کردن آب دهان و یا بینى به بیرون, آروغ زدن و غیر آن;
هـ) اجازه گرفتن براى ورود به جلسه خصوصى استاد;
و) استفاده نکردن از کلمات تحقیرآمیز و متداول بین مردم; مانند: فهمیدى, چته, شنیدى, مرد حسابى;
ز) صدا نکردن استاد از راه دور;
ح) پیش دستى نکردن در پاسخ به پرسش هاى دیگران از استاد;
ط) هنگام همراهى با معلم,جلوتر از او راه نرفتن.
کلاس و هم کلاسى
در این زمینه وظایف و آداب مختلفى مطرح است که در این بخش به مهم ترین آن اشاره مى کنیم:
1. اخلاص:
نوجوانان عزیز در مجموع فعالیت هاى فرهنگى و علمى خود اولین چیزى که باید به آن توجه داشته باشند, اخلاص و کار را براى رضاى خدا انجام دادن است. در نظر گرفتن هدف هاى زودگذر و کم بها مانند: رسیدن به مال و مقام و یا برترى یافتن بر رقیبان و غیر آن, زیان کارى است و انسان را از رسیدن به نتیجه مطلوب و ماندگار باز مى دارد.
پیامبر گرامى اسلام مى فرماید: اگر کسى در راه کسب علم و دانش, که باید آن را با هدف رسیدن به رضایت و خشنودى خدا انجام دهد, به دنبال هدفى دیگر باشد و بخواهد از راه علم و دانش به هدف هاى دنیوى دست یابد, در روز قیامت بوى بهشت را استشمام نخواهد کرد.
2. نظافت و آراستگى:
دومین نکته مورد نظر که نوجوان باید در کلاس به آن توجه کند, نظافت و پاکیزگى است. (اسلام به نظافت تشویق کرده و گفته است: سالنظافة من الایمان . پیغمبر شخصى را دید در حالى که موهایش ژولیده و جامه هایش چرکین بود و حال خوشى نداشت. فرمود: سمن الدین المتعة; یعنى تمتع و بهره بردن از نعمت هاى خدا جزو دین استز.
و هم آن حضرت فرمود: سبئس العبد القاذورة یعنى بدترین بنده, شخص چرکین و کثیف استز.
امیر مؤمنان7فرمود: سان الله جمیل ویحب الجمال; خداوند زیباست و زیبایى را دوست مى داردز.
امام صادق7فرمود: خداوند زیبا است و دوست مى دارد که بنده اش خود را بیاراید و زیبا نماید و برعکس, فقر و تظاهر به فقر را دشمن مى دارد. اگر خداوند نعمتى به شما عنایت کرد, باید اثر آن نعمت در زندگى شما نمایان گردد. به آن حضرت گفتند: چگونه اثر نعمت خدا نمایان گردد؟ فرمود: به این که جامه شخص, نظیف باشد, بوى خوش استعمال کند, خانه خود را با گچ سفید کند, بیرون خانه را جاروب کند; حتى پیش از غروب, چراغ ها را روشن کند که بر وسعت رزق مى افزاید.)
رعایت نظم:
نظم, یکى از عوامل موفقیت انسان است. بزرگان دین در مورد نظم بسیار سفارش کرده اند. امیر مؤمنان على(ع) در آخرین وصایاى خود به فرزندان و پیروان خود فرمود:
(شما و همه فرزندان و خاندانم و هرکس را که نامه ام به او مى رسد, به تقواى الهى و نظم در امور سفارش مى کنم.)
بى نظمى, سرمایه هاى انسان را تباه و زندگى را با اختلال روبرو مى کند و نشان بى برنامگى است. کسانى مى توانند با نظم باشند که براى خود برنامه دارند و براى هر کارى وقتى را تعیین مى کنند و براى هر موضوعى آغاز و پایانى را در نظر مى گیرند و مى دانند چه وقت باید به درس و مطالعه و تحقیق بپردازند و چه زمانى استراحت کنند و نیز زمان خروج از خانه براى رسیدن به محل کار و یا مدرسه و برعکس, براى آنان مشخص است.
تنظیم برنامه براى شبانه روز, نه تنها از تلف شدن وقت و از دست رفتن فرصت ها جلوگیرى مى کند, بلکه به انسان این امکان را مى دهد تا در وقت صرفه جویى کرده و کارهاى بیشترى را انجام دهد. پیامبر گرامى اسلام(ص) فرمود: (التقدیر نصف العیش; برنامه ریزى, نیمى از زندگى است.)
معاشرت با دوستان شایسته:
دوست, سرمایه زندگى است و یکى از عوامل خوش بختى انسان به شمار مى رود. معاشرت و هم نشینى با دوستان شایسته, موجب رشد و کسب شخصیت اجتماعى است. دوستانى که از حیث درسى و اخلاقى شایسته اند مى توانند بهترین بازوى موفقیت براى انسان به شمار روند و مى توان با تکیه بر نیروى آن ها در مسائل مختلف زندگى به تبادل نظر و همکارى پرداخت.
در دوران نوجوانى نیاز به دوست از هر دوره اى بیشتر احساس مى شود. نوجوان با قدم گذاشتن به اولین مراحل زندگى اجتماعى و براى برآوردن نیازهاى طبیعى و اجتماعى خود مى تواند با بهره گیرى از تجربیات و هنر و خلق و خوى دوستان شایسته و مهارت ها و امکانات آنان, استعدادهاى خود را شکوفا کرده و مجموع نیروها و توان خود را براى آینده اى روشن به کار گیرد. پیامبر گرامى اسلام r فرموده اند: (المرء على دین خلیله فلینظر احدکم من یخالل; هرکس اثرپذیر از دین و روش دوست خود است, پس هر یک از شما باید ببیند با چه کسى دوست مى شود.)
تقلب نکردن:
قرآن کریم راه اساسى براى دست یابى به موفقیت در امور مختلف زندگى را, کار و کوشش معرفى کرده و مى فرماید: (لیس للانسان الا ماسعى; براى انسان پاداشى جز آن چه خود کرده است, نیست.) رسیدن به مدارج علمى و تخصص و کمالات معنوى که از هدف ها و آرمان هاى مهم نوجوان به شمار مى رود, جز از طریق فعالیت مستمر و تلاش خستگى ناپذیر حاصل نمى شود.
هرچه انسان زحمت بکشد و رنج و مشقت تحمل کند, به همان میزان در ترازوى عمل او اندوخته مى شود و مى تواند از نتایج آن بهره مند گردد.
آنان که راهى جز این جست وجو مى کنند و مى خواهند از راه تقلب و حیله و نیرنگ به جایى برسند, سخت در اشتباهند و هنگام بازده اعمال و زمانى که باید از تخصص و مهارت و اندوخته هاى علمى خود در راه خدمت رساندن به مردم و امرار معاش استفاده کنند, به اشتباه خود پى خواهند برد و بر کار نادرست خود افسوس خواهند خورد .
رقابت و نه حسادت:
از دیدگاه اسلام کسانى که در این رقابت ها در فکر آسیب رساندن به دیگران هستند, بدون این که در اندیشه پیشرفت خود باشند, گرفتار صفت زشت حسادت مى باشند.
استاد شهید مرتضى مطهرى(ره) مى فرماید: (آدم حسود وقتى خیر و نعمتى را در دیگرى مى بیند, همه آرزویش این است که از او سلب نعمت شود. فرد حسود درباره خودش فکر نمى کند, اما انسان سالم غبطه دارد نه حسد, او همیشه درباره خودش فکر مى کند که جلو بیفتد.
اگر یک انسان همیشه در فکر این باشد که خودش جلو بیفتد, سالم است. این دلیل بر عیب نیست, اما اگر کسى همیشه در این اندیشه است که دیگرى عقب بفتد بیمار است.)
در روایتى امیر مؤمنان على 7مى فرماید: (الحسود دائم السقم وان کان صحیح الجسم; حسود پیوسته در رنج و ناراحتى است, گرچه جسم او سالم باشد.)
پرهیز از تقلید کورکورانه:
نوجوان در مرحله گذر از دوران کودکى با مسائل مختلفى روبرو است, که یکى از آن ها تأثیرپذیرى از محیط و اطرافیان است. آنان چون آگاهى و تجربه کافى ندارند, در راه کسب شخصیت اجتماعى و رسیدن به مرحله بلوغ و رشد, بیشتر از هر چیز در معرض تقلید از دوستان قرار دارند و چه بسا مى کوشند رفتار خود را با رفتار آنان هم آهنگ سازند, مانند آنان آرایش کنند, لباس بپوشند, راه بروند, حرف بزنند و غیر آن.
این نوع رفتار چون بیشتر اوقات با انتخاب و آگاهى صورت نمى گیرد, زیان بار و مشکل آفرین است. تقلید کورکورانه و دنباله روى هاى نابه جا با روح خلاقیت و آزادمنشى سازگار نیست و با لطمه زدن به استقلال و شخصیت انسان, او را همواره در حد یک انسان بى اراده و زبون و دنباله رو نگه مى دارد.
باید توجه داشت که شرایط زندگى و سلیقه و خصوصیات روحى افراد با یک دیگر متفاوت است و هر فردى در موقعیتى ویژه قرار دارد; یکى زرد مى بیند, یکى سفید, یکى آرام است و یکى پر تحرک, یکى با توجه به درآمد خانواده مى تواند هر از چند گاه لباس خود را تغییر دهد و یکى باید با توجه به وضعیت اقتصادى, در امر معاش و لباس و مخارج زندگى صرفه جویى کند, یکى در خانواده اى کشاورز و با شرایطى خاص زندگى مى کند و یکى در خانواده اى دیگر.
کنترل زبان:
زبان, عضوى فعال از بدن ما است که هم مى توان در راه خیر از آن مدد گرفت و هم در راه شر. کارهاى خوب زبان عبارت اند از: تلاوت قرآن, ستایش و شکر خدا, راست گویى, سلام گفتن, بازداشتن افراد از بدى ها, راهنمایى دیگران و غیر آن.
کارهاى بد زبان فراوانند که برخى از آن ها در کلاس درس و محیط دوستى ها بیشتر بروز مى کنند; مانند:
1. دروغ گفتن;
2. تهمت زدن;
3. سخن چینى و اسرار دیگران را فاش کردن و در اصطلاح دو به هم زنى و بین دوستان جدایى انداختن;
4. بد زبانى و فحاشى و ناسزاگویى;
5. شکایت ها و فضولى هاى بى مورد به قصد آزار و اذیت رساندن به دیگران;
6. مسخره کردن و آبروى دیگران را ریختن;
7. دل شکستن و تحقیر دیگران با الفاظ نامناسب و غیر اخلاقى.
محیط مدرسه
براى آن که محیط مدرسه با مقام علم و دانش و منزلت معلم و دانش آموز متناسب گردد و جایگاه نزول فرشتگان براى احترام گذاردن به جویندگان علم قرار گیرد, آدابى را باید رعایت کرد که ما با توجه به طولانى شدن بحث, بعضى از آن ها را به طور فشرده ارائه مى دهیم:
1. احترام به مقررات مدرسه از قبیل: ورود و خروج در ساعت مشخص, شرکت در مراسم صبحگاهى, جلسات دعا و نیایش و غیر آن;
2. همکارى با دیگران در فعالیت هاى گروهى از قبیل: جشن ها, برنامه هاى صبحگاهى و مراسم مختلف دیگر;
3. مشارکت فعال در زیباسازى محیط مدرسه و نوشتن جملات و اشعار زیبا با خطى خوش و طرحى زیبا بر در و دیوار, متناسب با نیاز و روحیه و فهم دانش آموزان;
4. نگه دارى از وسایل و امکانات مدرسه و صدمه نزدن به آن ها و خوددارى از حک کردن و کندن اسم بر میز و نیمکت و در و دیوار;
5. پرهیز از تجسس در امور دیگران و نگاه نکردن از لاى درز درها به درون کلاس ها;
6. مزاحم معلمان نشدن در زنگ تفریح و فرصت دادن به آنان براى تجدید قوا و استراحت;
7. پرهیز از شوخى هاى بى جا و ایجاد سر و صدا و مزاحمت براى دیگران;
8. رعایت نظافت و امور بهداشتى و پاکیزه نگاه داشتن دست شویى ها و شستن دست ها با آب و صابون بعد از رفتن به دست شویى;
9. مراقبت از افراد ضعیف و کسانى که در کلاس هاى پایین تر از ما قرار دارند و یارى رساندن به آنان;
نادعلى صالحى ، معارف ، ش 52
هرگز پیمانی را که در طوفان با خدا می بندی ، در آرامش فراموش نکن ...
از نظر اسلام نیکى به والدین به اندازه اى اهمیت دارد که واژه آن شش بار در قرآن کریم در کنار عبادت خدا و دورى از شرک تکرار شده است. همان گونه که نیکى به والدین و احترام و ارجمندى آنان واجب است, عصیان و سرپیچى از آنان همانند شرک, از گناهان بسیار بزرگ شمرده شده است. احسان به والدین در واقع تشکر عملى از همه خوبى ها, نیکى ها و ایثارهاى پدر و مادر است. قرآن کریم علت وجوب نیکى را چنین توضیح مى دهد: (ووصَّینا الانسانَ بوالدیه احساناً حَمَلَتهُ اُمه کُرهاً وَ وَضَعَته کُرهاً وحَملُه وفصالُه ثَلاثون شهراً…; ما به انسان سفارش کردیم تا به والدینش احسان کند. مادرش با تحمل رنج به او باردار شد و با تحمل رنج او را به دنیا آورد. و بار برداشتن و از شیر گرفتن او سى ماه است, تا آن گاه که به رشد کامل خود برسد و به چهل سال برسد.)
نیکى به پدر و مادر, مخصوص مسلمانان و پیروان ادیان نیست, بلکه هر انسانى که داراى عقل و فطرت سالم باشد, شایسته است این سفارش را آویزه گوش قرار دهد و به آن عمل کند.
جهاد یکى از مهم ترین فروع دین به شمار مى رود. جهاد و جنگ با دشمن گاهى واجب عینى است که بر همگان لازم است شرکت کنند و گاهى واجب کفایى است; یعنى اگر به مقدار کافى نیروى نظامى باشد, این تکلیف از دیگران برداشته مى شود; ولى جهاد داوطلبانه ثوابى عظیم و اجر فراوانى دارد; با وجود این, اگر پدر و مادر راضى نباشند, فرزند نمى تواند به جنگ برود. امام صادق فرمود: شخصى به محضر رسول خداھ شرفیاب شد و عرض کرد: من جوان با نشاطى هستم و جهاد را دوست دارم, ولى مادرم از این موضوع ناراحت است. پیامبرھ فرمود: (ارجع فکن مع والدتک…; برگرد و با مادرت باش. قسم به خدایى که مرا به رسالت مبعوث کرده است, یک شب اُنس و آرامش با مادر براى تو از یک سال جهاد کردن بهتر است.)
جلب رضایت و خشنودى مادران از وظایف اساسى و مهم فرزندان است. در حدیثى از پیامبر اکرم نقل شده است که فرمود: (الجنةُ تحتَ اقدام الاُمهات4; بهشت زیر پاى مادران است).
نیکى به والدین از نظر قرآن و روایات
احترام و احسان به والدین به ویژه (مادر) در قرآن و احادیث به قدرى بر آن سفارش و تأکید شده است که گویا مثل (نماز) هیچ عملى بدون رعایت آن قبول نمى شود,که در این جا به چند مورد اشاره مى کنیم:
1. (…فلا تقل لهما اُف ولا تَنهرهما وقُل لهما قولا کریماً : اگر یکى از آن دو [پدر و مادر] یا هر دو در کنار تو به سن پیرى رسیدند, به آنها [حتى] اُف مگو و به آنان پرخاش مکن و با آنها سخنى شایسته بگوى.)
امام صادق7در تفسیر آیه مذکور مى فرماید: (اگر چیزى کمتر و آرام تر از کلمه (اُف) وجود داشت, خداى متعال از آن تعبیر نهى مى کرد). معلوم مى شود کلمه (اُف) کمترین مرتبه بى احترامى و حداقل اظهار ناراحتى به والدین است.
2. بدترین عقیده و عمل, شرک و بت پرستى است. با وجود آن, قرآن تصریح مى کند: (اگر پدر و مادرت تو را وادار کنند تا درباره چیزى که درباره آن علم ندارى, به من شرک ورزى, از آنان اطاعت نکن, ولى در دنیا به خوبى و شایستگى با آنان معاشرت کن).
شکر و سپاس گزارى از والدین
هر انسانى براساس عقل و فطرت خود مایل است در برابر نعمتى که به او رسیده و کسى که این نعمت را به او عطا کرده, سپاس گزار باشد. این ویژگى حتى در حیوانات نیز وجود دارد و از کسى که به آنها غذا بدهد, با تکان دادن سر یا دم تشکر مى کنند. آن کسى که به ما هستى بخشیده و نعمت هاى فراوانى عطا کرده, خداى منان است, ولى به پاس حرمت والدین, خداوند متعال شکر والدین را در کنار شکر منعم (نعمت دهنده)حقیقى قرار داده و انسان را بر این شکر واداشته است. قرآن مى فرماید: (اَن اشکُر لى ولوالدیک; ما به انسان سفارش کردیم که شکرگزار من و پدر و مادرت باش.)
از این آیه معلوم مى شود که شکر نعمت پدر و مادر مانند شکر خدا واجب است, بلکه عین سپاس گزارى از اوست و تمرد و سرپیچى از آن, کفران است; چنانچه سجده بر آدم نیز عین سجده بر خدا محسوب مى شد, ولى شیطان نافرمانى کرد و از مقام الهى طرد شد.
انواع احسان
احسان و نیکى تنها به بخشش مال نیست تا نوجوان گمان کند چون فعلاً توان مالى ندارد, پس نمى تواند احسان کند. نوجوان باید بداند که هر نوع کمک به پدر و مادر احسان محسوب مى شود. بچه هایى که خرید مایحتاج زندگى را عهده دار مى شوند, از میهمانان پذیرایى مى کنند, در شست وشوى ظرف ها و تمیز کردن خانه به مادران یارى مى رسانند,در هنگام بیمارى پدر یا مادرشان کارهاى منزل را انجام مى دهند, موقع بیمارى از آنها پرستارى مى کنند و هزار ویک نوع کمک دیگر, همگى خوبى و احسان کردن است حتى دعا کردن براى آنها نیز احسان و مطلوب است. قرآن مى فرماید: (واخفض لَهُما جَناحَ الذُّل من الرحمة وقُل ربِّ ارحَمهُما کما رَبّیانى صغیراً; بال و پر تواضع و مهربانى را در برابر آنان بگستران و بگو: خدایا! به این دو تن ترحم فرما; چنانچه آنها ما را در کودکى پرورش دادند.)
نوجوانان گرامى! نظر به اهمیت فراوان احترام و نیکى به پدر و مادر, موضوع پژوهش این شماره (نیکى به والدین) انتخاب شده است تا شما عزیزان با توجه به منابع معرفى شده مقالات خود را تهیه و تنظیم کنید.
محمدباقر شریعتى سبزوارىمعارف ، ش 56